کد مطلب:326505 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:1491

گفتار عبدالبهاء
هو الله

ای بنده حق، همتی بنما و دامنی بكمر زن و قصد مقامی بلندتر از افلاك نما ای بنده حق رختش سریع حاضر و میدان وسیع موجود گوی سعادت در پیش و چوگان عنایت در دست. وقت جولان است و ربودن گوی از میدان، من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم. بشتاب بشتاب كه وقت تنگ است و آهنگ مطرب نزدیك بانتها. اگر در این بزم كفی نزنی، دف نزنی، آواز نخوانی و شهناز بلند نكنی دیگر در چه زمان مخمور و مست گردی. و البهاء علیك
و لوح دیگری از عبدالبها را ذكر می نماید تا خوانندگان ارجمند به كنه عقاید بنیان گذاران بهائیت پی برند.

هوالله

ای یاران عزیز عبدالبهاء در عالم وجود هر امر عظیمی را زمانی و جهان الهی را موسم و بهاری این ایام فصل ربیع تبلیغ است و موسم انتشار امر بدیع هر موسمی فصل بهارنه و هر وقتی زمان عنچه گل و شكوفه از هار نیست در بهار هر دهقان بمجرد بذرافشانی كشتزار را سبز و خرم بیند و باغبان بمجرد آبیاری درختان را پرگل و شكوفه مشاهده نماید حال جون وقت تبلیغ است و بهار اسحار یاران الهی باید با عبدالبهاء هم عهد و همدم و همراز گردند و در عبودیت آستان مقدس و خدمت امرالله هم قدم و هم آواز شوند در بذل جسم و جان شریك و سهیم گردند و در انجذاب و انبعاث روح و وجدان همرنگ و هم آهنگ در آن اقلیم شوند ای یاران فرصت را از دست ندهید این اوقات غنیمت تست و زمان میدان و هنگام گوی و چوگان هر نفسی بقدمی ثابت و عزمی راسخ و جذب الهی روحانی و توجه و تبتلی ربانی زبان تبلیغ گشاید روح القدس تائید نماید تجربه آسانست و جنود ملا اعلی صفوف آراسته منتظر جولان نفوس در این میدانند تا تائید نمایند و نصرت بخشند و مدائن قلوب بمفاتیح است اعظم بگشایند رب اید عبادك علی تبلیغ امرك و نشر نفحاتك و اعلا كلمتك بین الوری انك انت المقتدر علی ما تشاء و انك انت الموید الموفق الكریم.
ازهار: گلها - مفرد: زهر

انبعاث: برانگیختن

عزم: اراده

مدائن: شهرها

مفاتیح: كلیدها

نقل از صفحه 36 جلد 4 مائده آسمانی بقلم اشراق خاوری كه نوشته عباس افندی را شرح داده بیان میدارد.

«این كه در تنگی و قحطی ایران مرقوم فرموده بودید این از وعد الهی بوده در الواح چنانچه در همان سنه كه لوح منیع بید بدیع ارسال شد در الواح ذكر شدائد و بلایا و قحط آن دیار تصریحا» نازل شده و وعید الهی كل رااحاطه نموده چنانچه آیه نازل كه مضمون آن این است اگر نظر بملاحظه احباب نبود كل هلاك میشدند ای علی هنوز اثر دم بدیع از ارض محو نشده و میدانی كه آن مظلوم به كتابی فرستاده شد كه ابدا از برای نفسی در آن عذری باقی نمانده و اصل امر به كمال تصریح اظهار شده مع ذلك ورد علیه ماورد.

در شروع انقلاب جمهوری اسلامی ایران اذهان مردم آگهی بیشتر یافته محفل بهائی نشریه ای در تاریخ 5 / 7 / 57 در دو صفحه را بر ثبات قدم دعوت كردند و نشریه دیگری بتاریخ 11 / 10 / 57 در پنج صفحه انتشار داده و بر همین زمینه سخن رانده اما چون سیره این كتاب مبنی بر ابزار عقاید این مسلك بر طبق كتب
مورد استناد محافل بهائی است وحب و بغضی در تدوین این رساله مدخلیت ندارد لذا از ذكر گفتار آن در مورد ذكر شده بالااجتناب می ورزد بها و عبدالبها در دربار سلطان عثمانی كتبا «تعهد سپردند كه هیچ گونه داعیه حتی دعوی ارشاد صوفیه را عنوان نكنند و روزه ماه رمضان و برگذاری نماز جمعه را ترك ننمایند و بر طبق این تعهد كتبی پدر و فرزند و یارانش رفتار می نمودند بعضی را عقیده برآنست كه بها به بیماری و با درگذشت.

ضیاء الله فرزند سومین بها عاشق دختر عربی شد و در بیرون شهر عكا سكونت كرد و گردد دعاوی پدر نگشت.

سجع مهر بها (ایشان) بود.

بعد از بها پیروان عباس افندی را ثابتین و معتقدان برادر عبدالبها را ناقضین نامیدند.

در همین دوران سید وحدی در سنه 1339 ه.ق داعیه مهدویت داشت كه كیوان قزوینی جریان كاروی را مرقوم داشته اند.

سید كلاردشتی و تیمور علی اللهی از جنبه دینی مدعی سلطنت شدند كه این ناچیز ماجرای آنان را در كتاب (خاكسار و اهل حق) برشته تحریر درآورده است كیوان قزوینی در كیوان - نامه در صفحه 106 نوشته اند كه طاهر باعث ترویج بابیه شد و همین كشتن ها كه بدستور دربار قاجار انجام گرفت موجب شهرت بابیه شد و عبدالحسین آیتی در سنه 1341ه.ق از بهائیت برگشته و در سنه 1345 ه.ق سه جلد كتاب دانشمندانه در رسوائی بابیه و بهائیه نوشته اند... تا محركین نتوانند مانند
سابق از این مذهب مجعول استفاده كنند.

بها در سن 27 سالگی به باب گرویده بود.

صوفیه مجملی گفتند شیخیه مفصل كردند بهائیه مفصل را معین كرده وجود خارجی دادند بها در كلمات مكنونه گفته (هو المكنون باناالمشهود الناطق) و در لوح فاضل گوید (فیضا كالشریان فی بدن الامكان)

كه صراحت بیان بها در الوهیت است مجله آهنگ بدیع رساله ای در رد عقاید مادی در نه ماده شرح داده و بعد به تشریح آن پرداخته است چون مبنای كتاب بر اختصار است فقط دلایل نه گانه رانقل می كند.

دلایل الوهیت

نقل از مجله آهنگ بدیع

با استفاده از بیانات مباركه و آراء و عقاید دانشمندانن و علما دلائل اثبات الوهیت در نه دلیل بشرح ذیل خلاصه شده است:

1- نفس صنع و كون دال بر وجود صانع و مكون است و حقایق اشیاء دلالت بر حقیقت كلیه مینماید.

2- بطلان تسلسل علل و معالیل

3- تركیب عناصر ارادی است نه لازم ذاتی یا تصادفی

4- سلطه نفس انسانی بر طبیعت دلیل وجود قدرت نامتناهیه است.

5- انتظام و ارتباط و تفاعل و تعاون اجزاء عالم بر وجود
جهت جامعه است.

6- اینكه مجموعه عالم امكان كه عالم حد و نقص است بضروره به مبداء واجب نامحدود كامل منتهی میگردد.

7- حكم و دقائق صنعیه عالم خلقت دال بر وجود علم و حكمت نامتناهیه میباشد.

8- مقاصد و عایات مطلوبه كه در ایجاد كائنات پدیدار است دلالت بر اراده و حكمت مطلقه مینماید.

9- وجود علم و اراده در عالم نفوس كه جزئی از عالم كون است دال بر وجود علم و اراده مطلقه در مكون عالم است.

رساله ای بنام (مختصری از دستورات بیان) از طرف ازلی ها منتشر شد عبدالبها ازلی ها را (یحیایی نامیده است در صفحه اول كتاب نوشته شده است.

(بسم الحی الازل الوحید)

گویند صبح ازل مباشر دفن جسد باب بود باب بیان را بیش از یازده واحد بیشتر نگفته و بقیه محتجب است و هر واحد 19 باب و هر باب 19 واحد و مقام نقطه را مقام فناء كلی است و بعد از خرق هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است و شیخ احسائی باب جهت سید باب بودند اما تصریح به مقام بابیت خود نكردند و باب می گفت هر مطلبی را كه بخواهم از قلم من جاری می شود.

باب قلمداد و كاغذها و نوشته های خود و لباس و مهر خود را جهت ازل فرستاد كه 8 واحد دیگر را بنویسد.

عبدالبها زمان زردشت را بعد از موسی دانسته است استاد
ذبیح بهروز در كتاب تقویم و تاریخ از روی قواعد علمی ستاره شناسی و رصد زردشت و عمر خیام این نظریه را مردود شناخته است.

در كتاب گفتاری به اختصار درباره ی آئین بهائی در 69 صفحه نوشته است كه بها در 28 سالگی به بابیت گروید و چهار ماه در تهران زندانی شد و به تحریك شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین بها را پس از 12 سال اقامت در بغداد به اسلامبول تبعید كردند.

بها هفت وادی را در 54 صفحه از اشعار عطار و مولوی سود جسته و مراتب سلوك را هفت مرحله دانسته است بها گوید.

ای رفیق تا به حدیقه این معانی نرسی از خمر باقی اتین وادی نچشی و اگر چشی از غیر چشم پوشی.

چهار وادی بهاء در 20 صفحه و گوید (این محل صحو بحت و محویات است محبت را هم در این رتبه راهی نیست و مودت را مقامی نه)

كلمات مكنونه در 32 صفحه است بها گوید.

ای بنده من دل را از غسل پاك كن و بی جسد به بساط قدس احد بخرام ای بنده من از بند ملك خود را رهائی بخش و از حبس نفس خود را آزاد كن وقت را غنیمت شمر زیرا كه این وقت را دیگر نه بینی و این زمان را هرگز نیابی (عین گفتار صوفیه است)

مثنوی بها در 55 صفحه و شروع مثنوی به ابیات زیر است.


ای حیات العرش خورشید و داد

كه جهان و امكان به تو نوری نزاد



گر نبودی خلق محجوب از لقا

یك دو حرفی گفتم از سر بقا



در پایان كتاب گوید.



بلبلت شد مبتلا اندر قفس

بسته شد هم زین قفس راه نفس



گر نبودی چشم او اندر جهان

چشمه های نور كی گشتی روان



نمردیم و زنده ماندیم و اشعار و گفتار خدای را نیز برخوردیم و در ایامی كه درباره مهربابائی تحقیق كردم مریدانش تشویق كردند به خدانامه نویسم 12 پرسش از مهر بابا كردم در پاسخ گفت در تبلیغ مرامم بكوش و پاسخها در خواب بتو گفته می شود جریان این امر را در كتاب (سیری در تصوف) شرح داده ام.

كتاب مفاوضات كه ظاهرا اثر عبدالبها در 229 صفحه به كرات چاپ شده است گوید اینكه عیسی مردگان را زنده كرده است مراد آنست كه حیات ابدی بخشیده است در صفحه 136 نوشته است عالم وجود بغایتی ندارد و رب بی مربوب تصور نشود و سلطنت بی رعیت تحقق نیابد.

عبدالبها منظورش آنست كه خلقت مانند حق قدیم و ابدی است و مفهوم زمان دهر و سرمد را درنیافته و راه بدان نجسته است.

كتاب فرائد میرزا ابوالفضل گلپایگانی معروف به ابوالفضائل در پاسخ شیخ عبدالسلام كه بر كتاب ایقان انتقاد كرده در 731 صفحه در قاهره به چاپ رسیده و اكنون در دسترس بزرگان بهائی نیست فرق یهود و مسیحی و اسلام را شرح داده و بطریق كتاب ایقان احادیث ظهور را تاویل به سید باب و بها نموده است و
تصوف را مردود شمارده است.

كتاب بدیع اثر بها در جواب پرسشی قاضی فرقه ازلی را رد كرده است كتاب در 412 صفحه می باشد.

یك نفر كه درصدد است در زمره بهائیان درآید ورقه ای كه نوشته شده مبنی بر اینكه سید باب مبشر و بها موعود و مظهر كل و عبدالبها مبین امر و شوقی ربانی ولی امر و بیت العدل اعضای آن امنای بهائیت اند بعد امضاء كند و پس از تصویب لجنه بهائین پذیرفته شود و مشخصات وی در دفتر بهائیان آن منطقه ثبت شود كه گویند تسجیل گردید و در ضیافتی كه هر ماه یك روز زن و مرد بهائی به نام احتفال جمع شوند حق شركت دارد در اول و پایان جلسه لوحی خوانده شود و كسی كه صدای خوش دارد در پایان جلسه مناجات خواند و در ضمن به امور بهائیت بحث شود و ریاست جلسه به عهده یك نفر است سپس صرف چای و شیرینی شود.

كتاب ایقان چاپ مصر اثر بها در 216 صفحه پیشگوئی تورات و انجیل و احادیث اسلامی را تعبیر عرفانی كرده و حاج كریم خان و پیشوایان شیخیه را تكذیب كرده است و گوید حاج كریم خان دارای اكسیر نبوده است و راجع به بركناری دو ساله خود در صفحه 211 می نویسد.

«تا آنكه از مصدر امر حكم رجوع صادر شود و لا بدا تسلیم شدم و راجع شدم» مراد امر ازل است بها در این كتاب اثبات بابیت و متابعت از صبح ازل را بیان داشته و ادعائی نه كرده
است.

بهروز در كتاب تقویم و تاریخ می نویسد اعتقاد به ظهور در هزاره ها موجب ایجاد بعضی ادیان و پیشرفت آنان شد و در این باب بود كه مانویت پیشرفت بی سابقه ای كرد در اثر مطالعه و تعمق در مانویت دریافتم كه كتاب جامعه كه یهودیان آن را منسوب به پسر سلیمان می دانند و كتاب ایوب از آثار مانی است و مانی در ده شاه آباد یك فرسنگی دزفول در زندان درگذشت و جسدش در شوش مدفون گردید و قبر دانیال در موصل است و هزاره دیگر كه منطبق سنه 1260 بود زمینه را برای ظهور باب مفتوح ساخت.

كتاب نبیل بنام (مطالع الانوار اثر محمد زرندی ملقب به نبیل اعظم) كه در كسوت روحانیت بسر می برد در تاریخ باب و بها تدوین شده كه این ناچیز این كتاب را كه بزبان عربی است دیده و عبدالحمید اشراق خاوری تلخیص آنرا به فارسی برگردانده اما به اهمیت كتاب نبیل نیست و شوقی كه بهائیان او را شوقی ربانی و ولی امر الله دانند كتاب بدیع را در قبال این كتاب نوشت.

بها در الوح خود می نویسد ای بنده من یا می نویسد ای كنیز من و نوشته است ای پسر تراب كور شو تا جمالم بینی و كر شو تا لحن و صوت ملیحم را بشنوی و جاهل شو تا از علمم نصیب بری و فقیر شو تا از بحر غنای لا یزالم قسمت بیزوال برداری (عقل جهلای معروف به علم چرا در ظاهر دعوی شبانه كنید و در باطن
ذئب اغنام من شده اید.

ای بنده من از بند ملك خود را رهائی بخش

ای پسر كنیز من در فقر اضطراب نشاید

ای فرزند سان رحمان سلسبیل معانی بنوش

كتاب الواح كه)در 339 صفحه در سنه 1310 ه.ق چاپ شده است.

كتاب خطایات عبدالبها در اروپا و امریكا در 394 صفحه در صفحه یك نوشته شده است.

مژده باد كه نور شمس حقیقت طلوع نمود مژده باد مژده باد كه اسرار كتب مقدسه اكمال گردید.

عبدالبها در انجمن تنوزوفی های نیویورك در سوم می 1912م خطابه ای ایراد كرد مقاصدمان یكی است و آرزوی ما یكی آرزوی ما وحدت عالم انسانی است».

تنوسوفی منشعب از تصوف است و با ادیان مغایر این مبحث را در كتاب (سیری در تصوف) بیان كرده ام خواننده ارجمند را به خواندن آن كتاب حوالت می دهد.

اینك رساله ای كه مشتمل بر هشت صفحه است كه صفحه از آن را در دنباله بحث عینا نقل می كند كه به نارسائی اندیشه و دلایل آنان پی برند كه خود را هم پایه ادیان الهی و دین اسلام كه در تاریخ عقاید ملل و نحل مشابه آن عرضه نشده است) می دانند و بواطن قرآن را گفتار خود دانند بخوانید و بدقت بنگرید و با


چراغ عقل قضاوت كنید تا كنه حقایق بر شما روشن و از دامها برهید و تعصب دیده را نابینا نسازد كه عوض اینكه به دلایل توجه كنید به دشمنی و دشنام گوئی برنخیزید خدا را گواه می گیرم گرد شهوات نگشته و دنبال جاه و مقام نبوده و با زحمات و دشمنی های كنیه توزانه روبرو گشتم بار اول با نامه مستعار سیزده ماه از خدمت معلق گشته و زندانی شدم و فرزندانم دختر و پسرم را مسموم ساختند و دیگر بار ناجوانمردیهای دور از باور همگنان روبرو شدم باز از پا ننشسته و به كار خود ادامه دادم

كتاب حاضر اثر این بی مقدار است كه ثمره پنجاه سال تحقیقات علمی و عملی خود را عرضه داشته ام كه از هزاران خواننده در هر سالی تنی چند اگر به خود آیند و دامن از گرد اوهام فروچینند مزد زحمات خود را دریافته ام اینك به مندرجات دو صفحه از گفتار محفل ملی بهائیان ایران - تهران با دقت بخوانید و نتیجه امر را دریابید.

بهوش باش دلا تا كه برس در شست است.